خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۸۸: ما ز رخ کار خویش پرده بر انداختیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما ز رخ کار خویش پرده بر انداختیم با رخ دلدار خویش نرد نظر باختیم مشعلهٔ بیخودی از جگر افروختیم و آتش دیوانگی در خرد انداختیم بر در ایوان دل کوس فنا کوفتیم بر سر میدان جان رخش بقا تاختیم گر سپر انداختیم چون قمر از تاب مهر تیغ زبان بین چو صبح کز سر صدق آختیم شمع دل افروختیم عود روان سوختیم گنج غم اندوختیم با غم دل ساختیم سر چو ملک بر زدیم از حرم سرمدی تا علم مرشدی برفلک افراختیم چون دم دیوانگی از دل خواجو زدیم مست می عشق را مرتبه بشناختیم خواجوی کرمانی