خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۸۵: ما به نظارهٔ رویت بجهان آمدهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما به نظارهٔ رویت بجهان آمده ایم وز عدم پی بپیت نعره زنان آمده ایم چون دل گمشده را با تو نشان یافته ایم از پی آن دل پرخون بنشان آمده ایم گر برآریم فغان از غم دل معذوریم کز فغان دل غمگین بفغان آمده ایم زخم شمشیر ترا مرهم جان ساخته ایم لیکن از درد دل خسته بجان آمده ایم قامت از غم چو کمان کرده و دل راست چو تیر در صف عشق تو با تیر و کمان آمده ایم بی تو از دوزخ و فردوس چه جوئیم که ما هم ازین ایمن و هم فارغ از آن آمده ایم چون نداریم سکون بی نظر مغبچگان ساکن کوی خرابات مغان آمده ایم اگر آن جان جهان تیغ زند خواجو را گو بزن زانکه مبرا ز جهان آمده ایم خواجوی کرمانی