خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۴۲: گر میکشندم ور میکشندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر می کشندم ور می کشندم گردن نهادم چون پای بندم گفتم ز قیدش یابم رهائی لیکن چو آهو سر در کمندم سرو بلندم وقتی در آید کز در درآید بخت بلندم بر چشم پرخون چون ابر گریم بر دور گردون چون برق خندم پند لبیبان کی کار بندم زیرا که سودی نبود ز پندم جور تو سهلست ار می پسندی لیکن ز دشمن ناید پسندم گر خون برآنی کز من برانی از زخم تیغت نبود گزندم صورت نبندم مثل تو در چین زیرا که مثلت صورت نبندم گفتی که خواجو در درد میرد آری چه درمان چون دردمندم خواجوی کرمانی