خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۲۵: چو نام تو در نامهئی دیدهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو نام تو در نامه ئی دیده ام به نامت که بردیده مالیده ام بیاد زمین بوس درگاه تو سرا پای آن نامه بوسیده ام ز نام تو وان نامهٔ نامدار سر بندگی بر نپیچیده ام جز این یک هنر نیست مکتوب را و گرهست یاری من این دیده ام که آنها که در روی او خوانده ام جوابی ازو باز نشنیده ام قلم چون سر یک زبانیش نیست از آن ناتراشیده ببریده ام ولی اینکه بنهاد سر بر خطم ازو راستی را پسندیده ام زبانم چو یارای نطقش نماند زبانی ز نی بر تراشیده ام بیا ای دبیر ار نداری مداد سیاهی برون آور از دیده ام چو زلف تو شوریده شد حال من ببخشای برحال شوریده ام سیه کرده ام نامه از دود دل سیه روتر از خامه گردیده ام چو خواجو درین رقعه از سوز عشق بنی آتشی تیز پوشیده ام خواجوی کرمانی