خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۱۱: سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل برفت پیش سرشک من آب دجله و نیل جهان ز گریه ام از آب گشت مالامال ز سوز سینه ام آتش گرفت میلامیل هلاک من چو بوقت وداع خواهد بود بقصد جان من ای ساربان مکن تعجیل مگر بشهر شما پادشه منادی کرد که هست خون غریبان مباح و مال سبیل کشندگان گرفتار قید محنت را مواخذت نکند هیچکس بخون قتیل طواف کعبه عشق از کسی درست آید که دیده زمزم او گشت و دل مقام خلیل بگفتگوی رقیب از حبیب روی متاب رضای خصم بدست آر و غم مخور ز وکیل گر از لبم شکری می دهی ز طره بپوش چرا که کفر نماید کرم بنزد بخیل زبور عشق تو خواجو برآن ادا خواند که روز عید مسیحا حواریان انجیل خواجوی کرمانی