خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۰۴: مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل که بعد در ره معنی نه مانعست و نه حائل چو هست عهد مودت میان لیلی و مجنون چه غم ز شدت اعراب و اختلاف قبائل در آن مصاف که جان تازه گردد از لب خنجر قتیل عشق نمیرد مگر بغیبت قاتل کسی که خاک شود در میان بحر مودت گمان مبر که برد باد ازو غبار بساحل ترا که کعبه طواف حرم کند بحقیقت چه احتیاج بسیر و سلوک و قطع منازل ببخش بردل مستسقیان وادی فرقت که کرده اند لبالب بخون دیده مراحل اگر چه هیچ وسیلت به حضرت تو ندارم هوای روی توام هست بهترین وسائل سواد خط تو بیرون نمی رود ز سویدا خیال خال تو خالی نمی شود ز مخائل مرا نصیحت دانا به عقل باز نیارد که اقتضای جنون می کند ملامت عاقل اگر ز شست تو باشد بزن خدنگ ز ره سم وگر ز دست تو باشد بیار زهر هلاهل نوای نغمهٔ خواجو شنو به گاه صبوحی چنانکه وقت سحر در چمن خروش عنادل خواجوی کرمانی