خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۰۳: گر گنج طلب داری از مار مترس ای دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر گنج طلب داری از مار مترس ای دل ور خرمن گل خواهی از خار مترس ای دل چون زهد و نکونامی بر باد هوا دادی از طعنهٔ بدگویان زنهار مترس ای دل از رندی و بدنامی گر ننگ نمی داری از فخر طمع برکن وز عار مترس ای دل گر طالب دیداری از خلد برین بگذر ور نور بدست آمد از نار مترس ای دل چون نرگس بیمارش خون می خور اگر مستی ور زانکه شود جانت بیمار مترس ای دل گر همدم منصوری رو لاف انا الحق زن چون دم زنی از وحدت از دار مترس ای دل جان را چو فدا کردی از تن مکن اندیشه چون ترک شتر گفتی از بار مترس ای دل قول حکما بشنو کاندم که قدح نوشی اندک خور و از مستی بسیار مترس ای دل صد بار ترا گفتم کامروز که چون خواجو اقرار نمی کردی ز انکار مترس ای دل خواجوی کرمانی