خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۸۸: یکدم ز قال بگذر اگر واقفی ز حال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکدم ز قال بگذر اگر واقفی ز حال کانرا که حال هست چه حاجت بود بقال برلوح کائنات مصور نمی شود نقشی بدین جمال و جمالی بدین کمال آنجا که یار پرده عزت برافکند عارف کمال بیند و اهل نظر جمال خون قدح بمذهب مستان حرام نیست کز راه شرع خون حرامی بود حلال جانم بجام لعل تو دارد تعطشی چون تن به جان و تشنه به سرچشمهٔ زلال آنها که دام بر گذر صید می نهند اندیشه کی کنند ز مرغ شکسته بال در هر چه هست چون بخیالت نظر کنم گر جز جمال روی تو بینم زهی خیال در راه عشق بعد منازل حجاب نیست دوری گمان مبر که بود مانع وصال خواجو اگر بعین حقیقت نظر کنی وصل در جدائی و هجران در اتصال خواجوی کرمانی