خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۷۸: طفل بود در نظر پیر عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طفل بود در نظر پیر عشق هرکه نگردد سپر تیر عشق دل چه بود مخزن اسرار شوق جان که بود شارح تفسیر عشق هر که ندارد خبری از سماع کی شنود زمزمهٔ زیر عشق دم بدم از گوشهٔ میدان جان می شنوم نعرهٔ تکبیر عشق دایهٔ فطرت مگر آمیختست خون من سوخته با شیر عشق تیغ مکش بر سر مقتول مهر دام منه بر ره نخجیر عشق ترک خرد گیر که تدبیرعقل عین جنونست بتقریر عشق دست من و سلسلهٔ زلف یار پای من و حلقهٔ زنجیر عشق سالک مجذوب دلم در سلوک از نظر تربیت پیر عشق نرگس جادوی تو دیدن بخواب فتنه بود خاصه بتعبیر عشق آب زر از چهرهٔ خواجو برفت از چه ز خاصیت اکسیر عشق خواجوی کرمانی