خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۷۵: شمیم باغ بهشتست با نسیم عراق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمیم باغ بهشتست با نسیم عراق که گشت زنده ز انفاس او دل مشتاق برون ز خامه که او هم زبان بود ما را که دستگیر تواند شد از سر اشفاق ترا بقتل احبا مواخذت نکنند مگر بخون شهیدان ضرب تیغ فراق کجا رسد بکمندت که لاشه ئی که مراست اگر چه برق شود کی رسد بگرد فراق درآن زمان که بود قالبم عظام رمیم کنند نفحهٔ عشقت ز خاکم استنشاق بتلخی ار چه بشد خسرو از جهان او را حلاوت لب شیرین نمی رود ز مذاق تو آفتاب بلندی ولی برون ز زوال تو ماه مهر فروزی ولی بری ز محاق دلم ز بهر چه با طره تو بندد عهد که هندواست و بیک موی بشکند میثاق کسی که سرور جادوگران بود پیوست بود چو ابروی شوخت بچشم بندی طاق ترا که این همه قول مخالفست رواست که یاد می نکنی هیچ نوبت از عشاق نوازشی بکن از اصفهان که گشت روان از آب دیده ما زنده رود سوی عراق کمال رتبت خواجو همین قدر کافیست که هست بنده ئی از بندگان بواسحق خواجوی کرمانی