خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۵۳: آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه از آن یار که نبود خبر از یارانش داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش یاری آن نیست که آگاه نباشد از یار یار باید که بود آگهی از یارانش زورمندی که گرفتار نشد در همه عمر چه خبر باشد از احوال گرفتارانش خفته در خوابگه اطلس دیبا با دوست نبود آگهی از دیدهٔ بیدارانش از طبیبی نتوان جست دوای دل ریش که نباشد خبر از علت بیمارانش می پرستی که بود بیخبر از جام الست چه تفاوت کند از طعنهٔ همیارانش تیر باران بلا را من مسکین سپرم وانکه شد غرقه نباشد خبر از بارانش ما دگر نام خریداری یوسف نبریم که عزیزان جهانند خریدارانش تا شد از نرگس میگون تو خواجو سرمست خوابگه نیست برون از در خمارانش خواجوی کرمانی