خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۴۸: گلزار جنتست رخ حور پیکرش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلزار جنتست رخ حور پیکرش و آرامگاه روح لب روح پرورش سرو سهی که در چمن آزادیش کنند آزاد کردهٔ قد همچون صنوبرش باد بهار نکهتی از شاخ سنبلش و آب حیات قطره ئی از حوض کوثرش شکر حکایتی ز دو لعل شکر وشش عنبر شمامه ئی ز دو زلف معنبرش تاراج گشته صبر ز جادوی دلکشش زنار بسته عقل ز هندوی کافرش خطی ز مشک سوده در اثبات دلبری وجهی نوشته بر ورق روی چون خورش یانی مگر که خازن سلطان نیکوئی قفلی زمردین زده بر درج گوهرش زانرو که زلف سرزده سر بر خطش نهاد معلوم می شود که چه سوداست در سرش گر خون چکد ز گفتهٔ خواجو عجب مدار کز درد عشق غرقهٔ خونست دفترش خواجوی کرمانی