خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۳۹: الوداع ای دلبر نامهربان بدرود باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الوداع ای دلبر نامهربان بدرود باش الرحیل ای لعبت شیرین زبان بدرود باش جان بتلخی می دهیم ای جان شیرین دست گیر دل بسختی می نهیم ای دلستان بدرود باش می رویم از خاک کویت همچو باد صبحدم ای بخوبی گلبن بستان جان بدرود باش ناقه بیرون رفت و اکنون کوس رحلت می زنند خیمه بر صحرا زد اینک ساربان بدرود باش ایکه از هجر تو در دریای خون افتاده ام از سرشک دیدهٔ گوهر فشان بدرود باش گر ز ما بر خاطرت زین پیش گردی می نشست می رویم از پیشت اینک در زمان بدرود باش همچو خواجو در رهت جان و جهان در باختیم وز جهان رفتیم ای جان جهان بدرود باش خواجوی کرمانی