خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۰۲: شمسهٔ چین را طلوع ازطرف بغتاقش نگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمسهٔ چین را طلوع ازطرف بغتاقش نگر چینیانرا بندهٔ چین بغلتاقش نگر آنکه طاق افتاده است امروز در فرخار و چین بی خطا پیوسته چین در ابروی طاقش نگر چون هوای ملک دل بیند کز اینسان گرم شد خیمه بر چشمم زند ییلاق و قشلاقش نگر ظلم در ، یا ساق او عدلست و دشنام آفرین رسم و آئینش ببین و عدل و یا ساقش نگر آن مه بد عهد چندان شور بین در عهد او وان بت قبچاق چندین فتنه در چاقش نگر کرد خون کشتهٔ هجران بیک ره پایمال ور نمی داری مسلم نعل بشماقش نگر راستی را گر چه هرنوبت مخالف می شود از سپاهان تا حجاز آشوب عشاقش نگر این همه جور و جفا و مکر و دستانش ببین و آنهمه پیمان و شرط و عهد و میثاقش نگر نیمه مست از خیمه بیرون آید و گوید که هی جان بده خواجو دلم گوید که شلتاقش نگر خواجوی کرمانی