سلمان ساوجی
جمشید و خورشید
بخش ۹۳ - غزل: بود ز غم صد گره بر گل و بر بارگل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود ز غم صد گره بر گل و بر بارگل باد به یکدم گشاد صد گره از کار گل طرف چمن را چو کرد چشم شکوفه سپید باز منور شدش دیده به دیدار گل لاله زر آتشی است ناسره اش در میان لاجرم آن قیمتش نیست به بازار گل قوس قزح در هوا تا سر پرگار زد دایره لعل گشت نقطه پرگار گل در چمنی کان صنم جلوه دهد حسن را خار عجب گر کشد بار دگر بار گل کف به لب آورده باز جام پر از لعل می می به کف آور ببین روی پریوار گل ملک با لشکری افزون ز باران فرود آمد در آن خرم بهاران میان سبزه چون گل جای کردند ملک را بارگه بر پای کردند به یاد روی گل ساغر گرفتند چو نرگس دور جام از سر گرفتند ملک یک هفته با قیصر طرب کرد بر آن گل ارغوانی باده می خورد ملک نالید یک شب پیش مهراب که کار از دست رفته ای دوست دریاب چنین از عمر تا کی دور باشم؟ ز جان خویشتن مهجور باشم؟ برای من بسی زحمت کشیدی ز دست من بسی تلخی چشیدی برای من بکن یک کار دیگر بیار آن ماه را یکبار دیگر سرشک از دیدگان بارید بر زر فرو خواند این غزل با اشک برتر سلمان ساوجی