خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۹۹: آشنای تو ز بیگانه و خویشش چه خبر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آشنای تو ز بیگانه و خویشش چه خبر و آنکه قربان رهت گشت ز کیشش چه خبر هدف ناوک چشم تو ز تیغش چه زیان تشنهٔ چشمهٔ نوش تو ز نیشش چه خبر هر کرا شیر ز پیش آید و شمشیر از پس چون بود کشتهٔ عشق از پس و پیشش چه خبر گر چه هر دم بودم صبر کم و حسرت بیش مست پیمانه مهر از کم و بیشش چه خبر اگر از خویش نباشد خبرم نیست غریب در جهان هر که غریبست ز خویشش چه خبر از دل ریشم اگر بی خبری معذوری کانکه مجروح نگشتست ز ریشش چه خبر تو چنین غافل و جان داده جهانی ز غمت گر چه قصاب ز جاندادن میشش چه خبر چه دهد شرح غمت در شب حیرت خواجو شمع دلسوخته از آتش خویشش چه خبر خواجوی کرمانی