خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۸۸: طره بفشان و مرا بیش پریشان مگذار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طره بفشان و مرا بیش پریشان مگذار پرده بگشای و مرا بسته هجران مگذار ماه را از شکن سنبل شبگون بنمای لاله را این همه در سایهٔ ریحان مگذار زلف مشکین که چنین برقدمت دارد سر بیش ازینش چو من خسته پریشان مگذار هر که از مهر تو چون ذره شود سرگردان دورش از روی چو خورشید درفشان مگذار کام جانم ز نمکدان عقیقت شکریست آخر این حسرتم اندر دل بریان مگذار من سرگشته چو سردر سر زلفت کردم دست من گیر و مرا بی سر و سامان مگذار منکه از پسته و بادام تو دورم باری دست بیگانه بدان سیب زنخدان مگذار باغبان را اگر از غیرت بلبل خبرست گودگر باد صبا را بگلستان مگذار منکه با زلف چو چوگان تو گوئی نزدم بیش ازین گوی دلم در خم چوگان مگذار خواجو ار خلوت دل منزل یارست ترا عام را گرد سراپردهٔ سلطان مگذار خواجوی کرمانی