خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۶۹: مستم ز در خانهٔ خمار برآرید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستم ز در خانهٔ خمار برآرید و آشفته و شوریده ببازار برآرید چون سر انا الحق ز من سوخته شد فاش زنجیر کشانم بسردار برآرید یا دادم از آن چرخ سیه روی بخواهید یا دودم ازین دلق سیه کار برآرید چون نام من خسته باین کار برآمد گو در رخ من خنجر آنکار برآرید ما را که درین حلقه سر از پای ندانیم پرگار صفت گرد در یار برآرید گر رایت اسلام نگون می شود از ما آوازه ما در صف کفار برآرید برمستی ما دست تعنت مفشانید وز هستی ما گرد بیکبار برآرید امروز که از پیرمغان خرقه گرفتیم ما را ز در دیر به زنار برآرید خواجو چو رخ جام بخونابه فرو شست نامش بقدح شوئی خمار برآرید خواجوی کرمانی