خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۶۲: مهی چون او به ماهی برنیاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهی چون او به ماهی برنیاید شهی ز انسان بگاهی برنیاید چو زلف هندوی زنگی نژادش هندوستان سیاهی برنیاید به اورنگ لطافت تا به محشر چو آن گلچهر شاهی برنیاید دل افروزی چو آن خورشید خوبان ز طرف بارگاهی برنیاید مهش خوانم ولیکن روشنست این که ماهی با کلاهی برنیاید ور او را سرو گویم راست نبود که سروی در قباهی برنیاید زمانی نگذرد کز خاک کویش نفیر دادخواهی برنیاید گنهکارم چرا کان آتشم نیست کزو دود گناهی برنیاید برو خواجو که آواز درائی درین کشور ز راهی برنیاید خواجوی کرمانی