خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۴۰: زهی لعل تو در درج منضود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی لعل تو در درج منضود عذارت آتش و زلف سیه دود میانت چون تنم پیدای پنهان دهانت چون دلم معدوم موجود مریض عشق را درد تو درمان اسیر شوق را قصد تو مقصود چرا کردی بقول بد سگالان طریق وصل را یکباره مسدود گناه از بنده و عفو از خداوند تمنا از گدا وز پادشه جود فکندی با قیامت وعده وصل خوشا روزی که باشد روز موعود خلاف عهد و قطع مهر و پیوند میان دلبران رسمیست معهود روان کن ای نگار آتشین روی زلالی آتشی زان آب معقود ز من بشنو نوای نغمهٔ عشق که خوش باشد زبور از لفظ داود بود حکمت روان بر جان خواجو که سلطانست ایاز و بنده محمود خواجوی کرمانی