خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۳۷: گر مرا بخت درین واقعه یاور نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر مرا بخت درین واقعه یاور نشود چکنم صبر کنم گر چه میسر نشود صورت حال من از زلف دلاویز بپرس گر ترا از من دلسوخته باور نشود شور عشق تو برم تا بقیامت در خاک زانکه گر سر بشود شور تو از سر نشود هر درونی که درو آتش عشقی نبود روشنست این همه کس را که منور نشود مگرم نامزد زندگی از سر برود که چو شمعم همه شب دود بسر برنشود دوستان عیب کنندم که برآرم دم عشق عود اگر دم نزند خانه معطر نشود خواجو از درد جدائی نبرد جان شب هجر اگرش نقش تو در دیده مصور نشود خواجوی کرمانی