خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۹۳: طرههای تو کمند افکن طرارانند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طره های تو کمند افکن طرارانند غمزه های تو طبیب دل بیمارانند از رقیبان تو باید که پریشان نشوند که یقینست که آن جمع پری دارانند زان بدورت همه محراب نشینان مستند که چو ابروی تو پیوستهٔ خمارانند چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند آنکه در حلقهٔ زلفش دل ما در بندست چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکر تست گفت خاموش که برگنج سیه مارانند مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک روز و شب بهر چه سوزند که دربارانند هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو گو درین کوی منه پای که عیارانند خواجوی کرمانی