خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۶۹: ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز چشم مست تو آنها که آگهی دارند مدام معتکف آستان خمارند از آن به خاک درت مست می سپارم جان که هم بکوی تو مستم بخاک بسپارند چرا بهیچ شمارند می پرستان را که ملک روی زمین را بهیچ نشمارند هر آن غریب که خاطر بخوبرویان داد غریب نبود اگر خاطرش بدست آرند ز بیدلان که ندارند بی تو صبر و قرار روا مدار جدائی که خود ترا دارند چو سایه راه نشینان بپای دیوارت اگر به فرق نپویند نقش دیوارند ز سر برون نکنم آرزوی خاک درت در آن زمان که مرا خاک بر سر انبارند بکنج صومعه آنها که ساکنند امروز چو بلبلان چمن در هوای گلزارند ز خانه خیمه برون زن که اهل دل خواجو شراب و دامن صحرا ز دست نگذارند خواجوی کرمانی