خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۵۳: اگر ز پیش برانی مرا که برخواند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر ز پیش برانی مرا که برخواند وگر مراد نبخشی که از تو بستاند بدست تست دلم حال او تو می دانی که سوز آتش پروانه شمع می داند چه اوفتاد که آن سرو سیمتن برخاست خبر برید بدهقان که سرو ننشاند برفت آنکه بلای دلست و راحت جان مگر خدای تعالی بلا بگرداند چراغ مجلس روحانیون فرو میرد گر او بجلوه گری آستین بر افشاند تحیتی که فرستاده شد بدان حضرت گر ابن مقله ببیند در آن فرو ماند به خون دیده از آن رو نوشته ام روشن که هر کسش که ببیند چو آب برخواند دبیر سردلم فاش کرد و معذورست چگونه آتش سوزان به نی بپوشاند سرشک دیدهٔ خواجو چنین که می بینم اگر بکوه رسد سنگ را بغلتاند خواجوی کرمانی