خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۴۹: ما برکنار و با تو کمر در میان بماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما برکنار و با تو کمر در میان بماند وان چشم پرخمار چنان ناتوان بماند از پیش من برفتی و خون دل از پیت از چشم من روان شد و چشمم درآن بماند گفتم که نکته ئی ز دهانت کنم بیان از شور پسته ات سخنم در دهان بماند برخاک درگه تو چو دوشم مقام بود جانم براستان که برآن آستان بماند باد صبا که شد به هوای تو سوی باغ چندین ببوی زلف تو در بوستان بماند فرهاد اگر چه با غم عشق از جهان برفت لیکن حدیث سوز غمش در جهان بماند خواجو ز بسکه وصف میان تو شرح داد او از میان برفت و سخن در میان بماند در عشق داستان شد و چون از جهان برفت با دوستان محرمش این داستان بماند خواجوی کرمانی