خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۴۸: دل بدست یار و غم در دل بماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل بدست یار و غم در دل بماند خارم اندر پای و پا در گل بماند ما فرو رفتیم در دریای عشق وانکه عاقل بود بر ساحل بماند ساربان آهسته رو کاصحاب را چشم حسرت در پی محمل بماند کی تواند زد قدم با کاروان ناتوانی کاندرین منزل بماند یادگار کشتگان ضرب عشق نیم جانی بود و با قاتل بماند ای پسر گر عاقلی دیوانه شو کانکه او دیوانه شد عاقل بماند کبک را بنگر که چون شد پای بند چشم بازش در پی طغرل بماند هر که او در عاشقی عالم نشد تا قیامت همچنان جاهل بماند دل چو رویش دید و جانرا در نباخت خاطر خواجو عظیم از دل بماند خواجوی کرمانی