خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۳۷: یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد وگر از پای درافتاد بسر باز آمد ظاهر آنست کزین پس گهر ارزان گردد که چو دریا شد و چون کان گهر باز آمد آنکه در رستهٔ بازار وفا زر می زد در رخ خویش نظر کرد و ز زر باز آمد گر چه طوطی ز شکر نیک بتنگ آمده بود دگر از آرزوی تنگ شکر باز آمد بلبل مست نگر باز که چون باد بهار بهوای سمن و سنبل تر باز آمد شمع کومجلس اصحاب منور می داشت با دلی تافته و سوز جگر باز آمد خاکساری که شدآب رخش از گریه برود همچو آتش شد و چون باد سحر باز آمد مدتی گر بضرورت ز نظر غایب گشت مفکنیدش ز نظر چون به نظر باز آمد هر که او را قدمی بود چو خواجو را دید گفت کان یار قدم دار دگر باز آمد خواجوی کرمانی