خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۳۵: شکر تنگ تو تنگ شکر آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکر تنگ تو تنگ شکر آمد حلقهٔ لعل تو درج گهر آمد لبت از تنگ شکر شور برآورد بشکر خندهٔ شیرین چو در آمد چونظر در خم ابروی تو کردم قامت خویشتنم در نظر آمد چون ز عشق کمرت کوه گرفتم سیلم از خون جگر برکمر آمد گردمی بر سر بالین من آئی همه گویند که عمرت بسرآمد کامم این بود که جان برتو فشانم عاقبت کام من خسته برآمد خواجو آن نیست که از درد بنالد گر چه پیکان غمش بر جگر آمد خواجوی کرمانی