خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۷: روی نکو بی وجود ناز نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی نکو بی وجود ناز نباشد ناز چه ارزد اگر نیاز نباشد راه حجاز ار امید وصل توان داشت بر قدم رهروان دراز نباشد مست می عشق را نماز مفرمای کانکه نمیرد برو نماز نباشد مطرب دستانسرای مجلس او را سوز بود گر چه هیچ ساز نباشد حیف بود دست شه به خون گدایان صید ملخ کار شاهباز نباشد بنده چو محمود شد خموش که سلطان در ره معنی به جز ایاز نباشد پیش کسانی که صاحبان نیازند هیچ تنعم ورای ناز نباشد خاطر مردم بلطف صید توان کرد دل نبرد هر که دلنواز نباشد کس متصور نمی شود که چو خواجو هندوی آن چشم ترکتاز نباشد خواجوی کرمانی