خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۵: درد غم عشق را طبیب نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد غم عشق را طبیب نباشد مکتب عشاق را ادیب نباشد کشور تحقیق را امیر نخیزد خطبهٔ توحید را خطیب نباشد با نفحات نسیم باد بهاران در دم صبح احتیاج طیب نباشد در گذر از عمر آنکه پیش محبان عمر گرامی به جز حبیب نباشد ایکه مرا باز داری از سر کویش ترک چمن کار عندلیب نباشد ساکن بتخانه ئی ز خرقه برون آی معتکف کعبه را صلیب نباشد از تو به جور رقیب روی نتابم کشته غم را غم از رقیب نباشد هر که غریبست و پای بند کمندت گر تو بتیغش زنی غریب نباشد منکر خاجو مشو که هر که بمستی دعوی دانش کند لبیب نباشد خواجوی کرمانی