خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۵: پشت بر یار گمان ابرو ما نتوان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پشت بر یار گمان ابرو ما نتوان کرد خویشتن را هدف تیر بلا نتوان کرد کشتهٔ تیغ ملامت برضا نتوان شد حذر از ضربت شمشیر قضا نتوان کرد گر چه از ما بخطا روی بپیچید و برفت ترک آن ترک ختائی بخطا نتوان کرد قامتش را به صنوبر نتوان خواندن از آنک نسبت سرو خرامان بگیا نتوان کرد باغبان گومکن افغان که بهنگام بهار مرغ را از گل صد برگ جدا نتوان کرد گر نخواهی که رود دانش و هوش تو برود گوش بر زمزمهٔ پرده سرا نتوان کرد گر به خنجر زندم روی نتابم ز درش زانکه با او بجفا ترک وفا نتوان کرد گو بشمشیر بکش یا ز کمندش برهان صید را این همه در قید رها نتوان کرد نام خواجو برآن خسرو خوبان که برد زانکه درحضرت شه یاد گدا نتوان کرد خواجوی کرمانی