خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۷۶: خنک آن باد که برخاک خراسان گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خنک آن باد که برخاک خراسان گذرد خاصه برگلشن آن سرو خرامان گذرد واجب آنست که از حال گدا یاد کنند هر که بر طرف سراپردهٔ سلطان گذرد بلبل دلشده را مژده رساند ز بهار باد شبگیر چو بر صحن گلستان گذرد که رساند ز دل خستهٔ جمعی پیغام جز نسیمی که برآن زلف پریشان گذرد هیچ در خاطر یوسف گذرد کز غم هجر چه بلا بر سر محنت کش کنعان گذرد خضر بر حال سکندر مگرش رحم آید گر دگر بر لب سرچشمهٔ حیوان گذرد عمر شیرین گذرانیم به تلخی لیکن نبود عمر که بی صحبت جانان گذرد قصهٔ آن نتوان گفت مگر روز وصال هر چه برخسته دلان درشب هجران گذرد پیش طوفان سرشکم ز حیا آب شود ابر گرینده که بر ساحل عمان گذرد بگذشت آن مه و جان با دل ریشم می گفت بنگر این عمر گرامی که بدینسان گذرد حاجی از کعبه کجا روی بتابد خواجو گر همه بادیه بر خار مغیلان گذرد خواجوی کرمانی