خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۷۲: پیغام بلبلان بگلستان که میبرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیغام بلبلان بگلستان که می برد و احوال درد من سوی درمان که می برد یعقوب را ز مصر که می آورد پیام یا زو خبر به یوسف کنعان که می برد ما را خیال دوست بفریاد می رسد ورنی شب فراق بپایان که می برد مشتاق کعبه گر نکشد رنج بادیه چندین جفای خار مغیلان که می برد گه گاه اگر نه بنده نوازی کند نسیم از ما خبر بملک خراسان که می برد از بلبلان بیدل شوریده آگهی جز باد صبحدم بگلستان که می برد گفتم مکن که باز نمایم بطعنه گفت یرغونگر بحضرت قا آن که می برد در خورد خدمتش چو ندارم بضاعتی جان ضعیف هست بجانان که می برد خواجو اگر چه بیش نخیزد ز دست تو پای ملخ بنزد سلیمان که می برد خواجوی کرمانی