خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۷۱: قصه غصه فرهاد بشیرین که برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قصه غصه فرهاد بشیرین که برد نامه ویس گلندام برامین که برد خضر را شربتی از چشمهٔ حیوان که دهد مرغ را آگهی از لاله و نسرین که برد خبر انده اورنگ جدا گشته ز تخت به سراپردهٔ گلچهر خور آئین که برد گر چه بفزود حرارت ز شکر خسرو را از شرش شور شکر خنده شیرین که برد مرغ دل باز چو شد صید سر زلف کژش گفت جان این نفس از چنگل شاهین که برد ناز آن سرو قد افراخته چندین که کشد جور آن شمع دل افروخته چندین که برد می چون زنگ اگر دست نگیرد خواجو زنگ غم ز آینهٔ خاطر غمگین که برد خواجوی کرمانی