خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۵۶: ز جام عشق تو عقلم خراب میگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز جام عشق تو عقلم خراب می گردد ز تاب مهر تو جانم کباب می گردد مرا دلیست که دائم بیاد لعل لبت بگرد ساقی و جام شراب می گردد هلاک خود بدعا خواستم ولی چکنم که دیر دعوت من مستجاب می گردد دلست کاین همه خونم ز دیده می بارد پرست کافت جان عقاب می گردد تو خود چه آب و گلی کاب زندگی هردم ز شرم چشمهٔ نوش تو آب می گردد چو برتو می فکنم دیده اشگ گلگونم ز عکس گلشن رویت گلاب می گردد بجام باده چه حاجت که پیر گوشه نشین بیاد چشم تو مست و خراب می گردد عجب نباشد اگر شد سیاه و سودائی چنین که زلف تو بر آفتاب می گردد چو بر درت گذرم گوئیم که خواجو باز بگرد خانهٔ ما از چه باب می گردد خواجوی کرمانی