خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۵۴: لطافت دهنش در بیان نمیگنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لطافت دهنش در بیان نمی گنجد حلاوت سخنش در زبان نمی گنجد معانئی که مصور شود ز صورت دوست ز من مپرس که آن در بیان نمی گنجد از آن چو کلک ز شستم بجست و گوشه گرفت که تیرقامت اودر کمان نمی گنجد جهان پرست ز دردیکشان مجلس او اگر چه مجلس او در جهان نمی گنجد درین چمن که منم بلبل خوش الحانش شکوفه ئیست که در بوستان نمی گنجد چو در کنار منی گو کمر برو ز میان که هیج با تو مرا در میان نمی گنجد چگونه نام من خسته بگذرد بزبان ترا که هیچ سخن در دهان نمی گنجد چو آسمان دل از مهر تست سرگردان اگر چه مهر تو در آسمان نمی گنجد ندانم آنکه ز چشمت نمی رود خواجو چه گوهریست که در بحر و کان نمی گنجد خواجوی کرمانی