خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۴۱: چوعکس روی تو در ساغر شراب افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چوعکس روی تو در ساغر شراب افتاد چه جای تاب که آتش در آفتاب افتاد بجام باده کنون دست می پرستان گیر چرا که کشتی دریا کشان درآب افتاد بسی بکوی خرابات بیخود افتادند ولی که دید که چون من کسی خراب افتاد چو کرد مطرب عشاق نوبتی آغاز خروش و ناله من در دل رباب افتاد بب چشم قدح کو کسی که دریابد مرا که خون جگر در دل کباب افتاد دل رمیدهٔ دعد آنزمان برفت از چنگ که پرده از رخ رخشندهٔ رباب افتاد خدنگ چشم تو در جان خاص و عام نشست کمند زلف تو درحلق شیخ وشاب افتاد نسیم صبح چودر گیسوی تو تاب افکند دل شکستهٔ خواجو در اضطراب افتاد خواجوی کرمانی