خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۱۷: منزل ار یار قرینست چه دوزخ چه بهشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منزل ار یار قرینست چه دوزخ چه بهشت سجده گه گر بنیازست چه مسجد چه کنشت جای آسایش مشتاق چه هامون و چه کوه رهزن خاطر عشاق چه زیبا و چه زشت عشقبازی نه ببازیست که دانندهٔ غیب عشق در طینت آدم نه به بازیچه سرشت تا چه کردم که ز بدنامی و رسوائی من ساکن دیر مغانم بخرابات نهشت گر سر تربت من بازگشائی بینی قالبم سوخته و گل شده از خون همه خشت همچو بالای تو در باغ کسی سرو ندید همچو رخسار تو دهقان به چمن لاله نکشت بر گل روی تو آن خال معنبر که نشاند بر مه عارضت آن خط مسلسل که نوشت هر که بیند که تو از باغ برون می آئی گوید این حور چرا خیمه برون زد ز بهشت تا به چشمت همه پاکیزه نماید خواجو خاک شو بر گذر مردم پاکیزه سرشت خواجوی کرمانی