خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۸۹: نشان بی نشانان بی نشانیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشان بی نشانان بی نشانیست زبان بی زبانان بی زبانیست دوای دردمندان دردمندیست سزای مهربانان مهربانیست ورای پاسبانی پادشاهیست بجای پادشاهی پاسبانیست چو جانان سرگران باشد بپایش سبک جان در نیفشاندن گرانیست خوش آن آهوی شیرافکن که دایم توانائی او در ناتوانیست مگر پیروزهٔ خط تو خضرست که لعلت عین آب زندگانیست بلی صورت بود عنوان معنی نه اینصورت که سر تا سر معانیست سحر فریاد شب خیزان درین راه تو پنداری درای کاروانیست خط زرنگاریت بر صفحهٔ ماه سوادی از مثال آسمانیست مغان زنده دلرا خوان که در دیر مراد از زندخوانی زنده خوانیست چو خواجو آستین برعالم افشان که شرط رهروان دامن فشانیست خواجوی کرمانی