خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۷۵: آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن حور ماه چهره که رضوان غلام اوست جنت فراز سرو قیامت قیام اوست گر زانکه مشک ناب ز چین می شود پدید صد چین در آن دو سلسلهٔ مشک فام اوست مقبل کسی کش او بغلامی کند قبول ای من غلام دولت آنکو غلام اوست عامی چو من بحضرت سلطان کجا رسد لیکن امید بنده بانعام عام اوست پروانه گر چو شمع بسوزد عجب مدار کان سوختن ز پختن سودای خام اوست مشتاق را بکعبه عبادت حلال نیست الا بکوی دوست که بیت الحرام اوست وحشی ببوی دانه بدام اوفتد ولیک خرم دلی که دانه خال تو دام اوست هر کو کند بماه تمامت مشابهت این روشنست کز نظر ناتمام اوست خواجو بترک نام نکو گفت و ننگ داشت از ننگ و نام اگر چه که ننگم ز نام اوست خواجوی کرمانی