خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۶۱: دیشب درآمد از درم آنماه چهره مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیشب درآمد از درم آنماه چهره مست مانند دستهٔ گل و گلدسته ئی بدست خطش نبات و پستهٔ شکرشکن شکر سروش بلند و سنبل پرتاب و پیچ مست زلف سیاه سرکش هندوش داده عرض در چین هزار کافر زنگی بت پرست از دیده محو کرد مرا هر چه هست و نیست سودای آن عقیق گهر پوش نیست هست در بست راه عقل چو آن بت قبا گشود بگشود کار حسن چو آن مه کمر ببست در مشگ می فکند بفندق شکنج و تاب وز نار و عشوه گوشهٔ بادام می شکست پر کرد جامی از می گلگون و درکشید وانگه ببست بند بغلطان و برنشست گفتم زکوة لعل درافشان نمی دهی یاقوت روح پرور شیرین بدر بخست گفتم ز پیش تیر تو خواجو کجا جهد گفتا ز نوک ناوک ما هیچکس نرست خواجوی کرمانی