خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۹: ای بر عذار مهوشت آن زلف پرشکست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بر عذار مهوشت آن زلف پرشکست چون زنگئی گرفته بشب مشعلی بدست وی طاق آسمانی محراب ابرویت پیوسته گشته خوابگه جادوان مست همچون بلال برلب کوثر نشسته است خال لب تو گر چه سیاهیست بت پرست بنشستی و فغان ز دل ریش من بخاست قامت بلند و دستهٔ ریحان تازه پست مشنو که از تو هست گزیرم چرا که نیست یا نیست از تو محنت و رنجم چرا که هست سروی براستی چو تو از بوستان نخاست برخاستی و نیش غمم در جگر نشست صد دل شکار آهوی صیاد شیرگیر صد جان اسیر عنبر عنبرفشان مست مخمور سر ز خاک برآرد بروز حشر مستی که گشت بیخبر از بادهٔ الست نگشاد چشم دولت خواجو بهیچ روی تا دل برآن کمند گره در گره نبست خواجوی کرمانی