خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۷: خطر بادیهٔ عشق تو بیش از پیشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خطر بادیهٔ عشق تو بیش از پیشست این چه دامست که دور از تو مرا در پیشست ایکه درمان جگر سوختگان می سازی مرهمی بردل ما نه که بغایت ریشست دیده هر چند بر آتش زند آبم لیکن حدت آتش سودای تو از حد بیشست باده می نوشم و خون از جگرم می جوشد زانکه بی لعل توام باده نوشین نیشست عاشق اندیشهٔ دوری نتواند کردن دوربینی صفت عاقل دور اندیشست گر مراد دل درویش برآری چه شود زانکه سلطان بر صاحب نظران درویشست آشنایان همه بیگانه شدند از خواجو لیکن او را همه این محنت و درد از خویشست خواجوی کرمانی