خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۳: در شب زلف تو مهتابی خوشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در شب زلف تو مهتابی خوشست در لب لعل تو جلایی خوشست پیش گیسویت شبستانی نکوست طاق ابروی تو محرابی خوشست حلقهٔ زلف کمند آسای تو چنبری دلبند و قلابی خوشست پیش رویت شمع تا چند ایستد گو دمی بنشین که مهتابی خوشست گر دلم در تاب رفت از طره ات طیره نتوان شد که آن تابی خوشست آتش رویت که آب گل بریخت در سواد چشم من آبی خوشست مردم چشمم که در خون غرقه شد دمبدم گوید که غرقابی خوشست بردر میخانه خوانم درس عشق زانکه باب عاشقی با بی خوشست بخت خواجو همچو چشم مست تو روزگاری شد که در خوابی خوشست خواجوی کرمانی