خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۴۲: شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست گرم ز زلف دراز تو دست کوتاهست دراز دستی آن زلف پرشکن چه خوشست نمی رود سخنی بر زبان من هیهات مگر حدیث تو یا رب که این سخن چه خوشست سپیده دم که گل از غنچه می نماید رخ نوای بلبل شوریده در چمن چه خوشست ز جام بادهٔ دوشینه مست و لایعقل فتاده بر طرف سرو و نارون چه خوشست چو جای چشمه که بر جویبار دیدهٔ من خیال قامت آنسرو سیمتن چه خوشست چه گویمت که بهنگام آشتی کردن میان لاغر او در کنار من چه خوشست مپرس کز هوس روی دوست خواجو را دل شکسته برآن زلف پرشکن چه خوشست خواجوی کرمانی