خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۹: از لعل آبدار تو نعلم برآتشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از لعل آبدار تو نعلم برآتشست زان رو دلم چو زلف سیاهت مشوشست دیشب بخواب زلف خوشت را کشیده ام زانم هنوز رشتهٔ جان در کشاکشست هر لحظه دل به حلقهٔ زلفت کشد مرا یا رب کمند زلف سیاهت چه دلکشست چون لعل آبدار تو از روی دلبری آبیست عارض تو که در عین آتشست ساقی بده ز جام جم ارباب شوق را آن می که در پیاله چو خون سیاوشست گر بگذرد ز جوشن جانم عجب مدار پیکان غمزهٔ تو که چون تیر آرشست تا نقش بست روی ترا نقش بند صنع در چشم من خیال جمالت منقشست آن مشک سوده یا خط مشکین دلبرست وان آفتاب یا رخ زیبای مهوشست خواجو اگر چه روضهٔ خلدست بوستان گلزار و بوستان برخ دوستان خوشست خواجوی کرمانی