خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۷: ای لبت میگون و جانم می پرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای لبت میگون و جانم می پرست ما خراب افتاده و چشم تو مست همچو نقشت خامهٔ نقاش صنع صورتی صورت نمی بندد که بست دین و دنیا گر نباشد گو مباش چون تو هستی هر چه مقصودست هست در سر شاخ تو ای سرو بلند کی رسد دستم بدین بالای پست تا نگوئی کاین زمان گشتم خراب می نبود آنگه که بودم می پرست مست عشق آندم که برخیزد سماع یکنفس خاموش نتواند نشست آنکه از دستش ز پا افتاده ام کی بدست آید چو من رفتم ز دست دل درو بستیم و از ما درگسست عهد نشکستیم و از ما برشکست باز ناید تا ابد خواجو به هوش هر که سرمست آمد از عهد الست خواجوی کرمانی