خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۵: سحر بگوش صبوحی کشان بادهپرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سحر بگوش صبوحی کشان باده پرست خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست مرا اگر نبود کام جان وعمر دراز چه باک چون لب جانبخش و زلف جانان هست اگر روم بدود اشک و دامنم گیرد که از کمند محبت کجا توانی جست امام ما مگر از نرگس تو رخصت یافت چنین که مست بمحراب می رود پیوست ز بسکه در رمضان سخت گفت عالم شهر چو آبگینه دل نازک قدح بشکست چگونه از رجام شراب برخیزد کسی که در صف رندان دردنوش نشست بمحشرم ز لحد بی خبر برانگیزند بدین صفت که شدم بیخود از شراب الست عجب نباشد اگر آب رخ بباد رود مرا که باد بدستست و دل برفت از دست کنون ورع نتوان بست صورت از خواجو که باز بر سر پیمانه رفت و پیمان بست خواجوی کرمانی