خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۰: چو از برگ گلش سنبل دمیدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو از برگ گلش سنبل دمیدست ز حسرت در چمن گل پژمریدست به عشوه توبهٔ شهری شکستست به غمزه پردهٔ خلقی دریدست ز روبه بازی چشم چو آهوش دلم چون آهوی وحشی رمیدست چه رویست آنکه در اوصاف حسنش کمال قدرت بیچون پدیدست چو نقاش ازل نقش تومی بست ز کلکش نقطه ئی بر گل چکیدست تو گوئی در کنارت مادر دهر بشیر بیوفائی پروریدست ز گلزار جنان رضوان بصد سال گلی چون عارض خوبت نچیدست پریشانست زلفت همچو حالم مگر حال پریشانم شنیدست مسلمانان چه زلفست آن که خواجو بدان هندوی کافر بگرویدست خواجوی کرمانی