خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۱۳: بستهٔ بند تو از هر دو جهان آزادست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بستهٔ بند تو از هر دو جهان آزادست وانکه دل بر تو نبستست دلش نگشادست عارضت در شکن طره بدان می ماند کافتابیست که در عقدهٔ راس افتادست زلف هندو صفتت لیلی و عقلم مجنون لب جانبخش تو شیرین و دلم فرهادست سرو را گر چه ببالای تو مانندی نیست بنده با قد تواز سرو سهی آزادست هیچکس نیست که با هیچکسش میلی نیست بد نهادست که سر بر قدمی ننهادست هرگز از چرخ بد اختر نشدم روزی شاد مادر دهر مرا خود بچه طالع زادست دل من بیتو جهانیست پر از فتنه و شور بده آن بادهٔ نوشین که جهان بر بادست در غمت همنفسی نیست به جز فریادم چه توان کرد که فریاد رسم فریادست بیش ازین ناوک بیداد مزن برخواجو گر چه بیداد تو از روی حقیقت دادست خواجوی کرمانی